به گزارش خبرگزاری حوزه، سجاد عابدی در یادداشتی با عنوان «عربستان سعودی؛ از سیاست های غلط تا انزوا در غرب آسیا» آورده است:
عربستان سعودی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس تزاحماتی را برای نظام تازه پاگرفته ایران ایجاد کرد اما چندی بعد با ناکامی های بسیاری روبرو شد و در عین حال رویدادهایی چون شهادت زائران بیت الله الحرام در مراسم برائت از مشرکین درسال ۱۳۶۶ و حادثه غمبار منا و شهادت آیت الله نمر و رویداهایی از این دست ذهن جامعه ایرانی را با خاطرات تلخی همراه کرد.
در کنار این رویکردهای ناسازگارانه حاکمان سعودی در جریان مذاکرات هسته ای و تلاش آنها برای به بن بست رسیدن گفتوگو های ایران و کشورهای غربی بر سر فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان راه به جایی نبرد. بنابراین اجرای برجام را می توان یکی از مهمترین شکست های آل سعود ارزیابی کرد. شکستی که باعث شد تا عربستان برای پیشبرد سیاست های ضدایرانی به تل آویو نزدیک شود و در ماه های اخیر، رفت و آمدهایی میان شاهزادگان سعودی و مقامات رژیم صهیونیستی برقرار شود.
با شروع بحران های منطقه ای حاکمان سعودی ضمن کمک به آشوبگران و تروریست ها برای به آتشکشیدن منطقه سعی کردند انگشت اتهام را به سمت و سوی ایران دراز کنند و نظام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان متهم شماره یک ایجاد بحران در منطقه معرفی کنند. از سویی دیگر اتکا به منابع نفتی و ثروتی هنگفتی که به این واسطه نصیب سران سعودی شده آنان را بران داشت تا برای جبران ناکامی های خود در منطقه ضمن تاثیر گذاری بر قیمت جهانی نفت، بخش زیادی از ثروت حاصله را برای همسوسازی سیاسی کشورهای کوچک منطقه علیه ایران بکار برند. با وجود همه کارشکنی ها عربستانیها از حجم نفوذ ایران در منطقه آگاهند و با نگرانی روابط و تعاملات میان ایران با قطر و عمان را دنبال می کنند.
بنابراین آنان برای تقویت جایگاه خود در منطقه خود را مجهز به پشتیبانی و حمایت کشورهای فرامنطقه ای و قدرت های بزرگ می دانند تا ضعف ها و ناکامی های خود در برابر ایران را جبران کنند. گرچه روی آوردن به چنین سیاستی تبعات و آثاری را هم برای حاکمان سعودی در پی داشته است.
این حمایتها ها البته در برجام بی نتیجه مانده است. عربستان در سالی که گذشت، نه فقط در بحران سوریه ناکام بود و راهی به نشست آستانه که مهمترین مذاکرات صلح سوریه را میزبانی می کرد، نیافت، بلکه حتی در مذاکرات نفتی نیز مجبور شد منافع ایران را در نظر گرفته و با رعایت سهم ایران از بازار طلای سیاه، تولید نفت خود را تحت فشارهای شدید اقتصادی کاهش دهد. عربستان حتی در مسائل دیپلماتیک نیز به رغم تلاش برای بسیج منابع علیه ایران، ناچار به عقب نشینی های متعدد شد و مثلا در رابطه با انتخاب رئیس جمهور لبنان، آل سعود به انتخاب گزینه مورد حمایت حزب الله رضایت داد.
عربستان مدتهاست که نقش یک سرمایه استراتژیک را برای حفظ منافع اروپا و آمریکا در منطقه ایفا می کند و از سویی دیگر این کشور به همراه برخی از کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس از مهمترین منابع درآمدی برای تولید کنندگان سلاح در آمریکا و اروپا هستند. بنابراین چندان نمی توان به انتقادهای هزارگاهی غربی ها از عربستان امیدی داشت.
از سویی دیگر با روی کار آمدن ملک سلمان و رویکردهای جدید او در مدیریت و اداره سیاسی عربستان اختلافات داخلی در میان خاندان سعودی شکل گرفته و جنگ قدرتی که در میان شاهزادگان وجود دارد به نظر می رسد که با توجه به انسداد سیاسی موجود در این کشور زمینه برخی آشفتگی سیاسی و بی ثباتی ها را در عربستان فراهم کند. تحقق این مساله البته در شرایط کنونی قابل پیش بینی نیست، چون در طول گذشت سالهای متمادی از مطیع بودن مردم این کشور در برابر حاکمان سیاسی خود به نظر نمی رسد که عربستان در آستانه یک انقلاب سیاسی قرار داشته باشد.
عربستان از اولین طراحان و حامیان بحران عراق بود و با توجه به پیشروی اولیه و سریع داعش و تروریست ها تصور کامیابی و رسیدن به آمال و آرزوهای خود را داشت و به همین خاطر درصد اجرایی کردن اهداف وگسترده کردن نفوذش در سوریه بود، اما ناکامی های حاکمان سعودی در عراق و سوریه، آنان را متوجه اجرایی کردن طرح هایشان در یمن انداخت.
ورود این کشور به مسأله بحران یمن جزو نابخردانه ترین طرح های حاکمان سعودی بود چون مقاومت مردم در برابر تهاجامات خارجی، طولانی تر شدن بحران، هزینه های فراوان مالی باعث تنزل جایگاه این کشور شد.
عربستان در پی آن بود که با راه اندازی یک اتئلاف منطقه ای شرایط را برای مردم یمن تنگ کند. اما با بالاگرفتن بحران و ناکامی عربستان در این تهاجم، حامیان و هم پیمانانی که قبلا وعده همراهی به زمامداران این کشور داده بودند یکی یکی راه خود را از مسیر عربستان جدا کردند. جدایی مصر و حتی قرار گرفتن در جهت مخالف حاکمان سعودی، نارضایتی عمان که از ابتدا مخالف این اقدام بود باعث دلسردی سایر کشورهای شرکت کننده در این ائتلاف بود.
نفوذ و سلطه بر منطقه با در نظر گرفتن راهکارهایی مثل پول و لابی های مستقیم و غیر مستقیم با غربی ها یکی از شیوهای حاکمان سعودی بود اما با روی کار آمدن ملک سلمان تفکر توسعه طلبی عربستان به شکل علنی نمود پیدا کرد و باعث شد این کشور در منطقه دست به اقداماتی بزند که فراتر از درایت و هوشمندی حاکمان سعودی بود. روحیه طلبکارانه عربستان باعث شد که برای نیل به اهدافش پا در مسیرهای پراشتباه بگذارد.
تردیدی نیست که عربستان همواره در پی فروکاستن از نقش برجسته ایران در عرصه بین المللی و منطقه ای بوده است و زمامداران این کشور برای رسیدن به این مقصود ابایی ندارند که دست به حرکات واپسگرایانه و آزاردهنده سیاسی بزنند. طبعا ادامه چنین روندی در آینده با توجه به بن بست رسیدن طرح های عربستان در آینده همکاری او با سایر کشورهای منطقه تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بی پروایی سیاسی عربستان که عمدتا رنگی از نابخردی دارد ناشی از ذهنیتی است که حاکمان سعودی نسبت به حمایت غرب از اقدامات عربستان دارند، اما شواهد نشان می دهد که نگاه غربی ها از جمله آمریکا و انگلیس نسبت به این کشور طمع ورزانه است و فروش اسلحه به این کشور از سوی کشورهای غربی زمینه ای مساعدتری را برای عربستان و مسلح کردن گروههای تروریستی فراهم آورده است.
از سویی دیگر این حاکمان سعودی برای نفوذ بیشتر در منطقه و کنترل ایران، خود را ملزم به خرید اسلحه کردند. مجموعه هزینه های صورت گرفته از سوی این کشور برای رسیدن به چنین هدفی در کنار مشکلات اقتصادی جهان امروز و شرایط بغرنج زندگی در برخی از شهرهای عربستان که از توسعه کمتری برخوردارند در آینده باعث تنزل سیاسی جایگاه خاندان سعودی خواهد شد.
با توجه به شرایطی که ایران و عربستان در منطقه دارند روابط دوستانه دو کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود و سبب افزایش ضریب امنیتی کشورهای منطقه غرب آسیا و خاورمیانه خواهد شد، با این وصف رسیدن به سطح مطلوبی از روابط برای دو کشور نیازمند فراهم آمدن پیش نیازهایی است که البته با پیشگامی عربستان فراهم شد.
اختلافات عربستان با لبنان، عراق، یمن و سوریه در صورتی قابل حل خواهد بود که حاکمان سعودی تغییرات اساسی در رویکردهای خود اتخاذ کنند. شکاف های موجود میان عربستان با مصر و همچنین اختلافات عمده این کشور با قطر بر سر مسائل منطقه ای و اقلیمی از چالش های پیش روی ملک سلمان است. زمامداری که البته تاکنون نشان داده که در عرصه سیاست دستپاچگی های فراوانی دارد و از رویکرد منضبط و منسجمی برخوردار نیست . رفتار او موجب فرسودگی نظام سیاسی در این کشور شده و زمینه های خروج سیاست سنتی نسبتا آرام و با تدبیر دوره ملک عبدالله را در عرصه مدیریتی عربستان و جایگزینی تنش و بحران و عدم انسجام در عرصه رویکردها فراهم آورده است. طبیعی است که در چنین شرایطی امکان گفت و گو تعامل ایران با عربستان بسیار دشوار خواهد بود.
ایران همواره اعلام کرده است که خواهان برقراری روابط حسنه و مبتنی بر احترام متقابل با کشورهای منطقه است و از هیچ کوششی برای ابراز حسن نیت خودداری نکرده است.
تعاملات سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با کویت، قطر و عمان صرفنظر از موضع گیری این کشورها در شورای همکاری خلیج فارس درباره حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و ... نسبتا آرام و با طمأنینه پیش می رود. ایران همواره تاکید کرده است که با لحاظ کردن حفظ و حراست از منافع ملی از امکانات خود برای آرام کردن منطقه و مبارزه با تروریسم بهره می گیرد. این در حالی است که رویکرد عربستان درست در نقطه مقابل سیاست های ایران قرار دارد. تا زمانی که موضع عربستان در قبال تروریست ها تغییر پیدا نکند شرایط برای اصلاح روابط آماده نیست.
از سوی دیگر حاکمان سعودی باید با تغییر رویه خود دست از تبلیغات گسترده طایفه گری و ایجاد تنش میان مذاهب و انتشار نفرت در میان کشورهای اسلامی و ترغیب جوانان به ستیزه جویی و افراطی گری بپرهیزند و بدون ایجاد این تغییرات همچنان باید شاهد تعارض میان ایران و عربستان باشیم.
انتهای پیام
نظر شما